ریحانه جوون ریحانه جوون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
بابا یوسفبابا یوسف، تا این لحظه: 34 سال و 14 روز سن داره
مامان شقایقمامان شقایق، تا این لحظه: 31 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

◕ ‿ ◕کلبه ایی چوبی از خاطرات باهم بودن◕ ‿ ◕

دندون پزشک..

                                             مامانی دندوناش خراب شده بود و باید دندوناش رو درست میکرد حالا بزار بزرگ شی   میفهمی دندون درد چقد بده البته ایشالا که هیچ وقت دچار درد نشی چون چشم و سر  و دست ادم به فنا میره من وقتی میرفتم و تو تو سالن انتظار با بابا بودی تا 15 دقیقه خوب بودی بعدش شیطنت  و جیغ و.. به پا بود بیچاره بابا مجبور میشد تو رو ببره خونه بدتر از همه این بودش ...
19 آذر 1393

سوراخ کردن گوش

     من و بابایی تصمیم گرفتیم که روز دختر ببریمت گوشت رو سوراخ کنیم 3 تایی حاضر شدیم و من ازت یه عکس گرفتم و رفیتم اونجا . وقتی رسیدیم اونجا رفتیم از داروخانش گوشواره بگیریم منم داشتم رنگ گوشوارت رو انتخاب میکردم و بالاخره صورتی انتخاب شد بابایی گفت این قشنگ تره اون خانومه که داشت علامت میزد تو شروع کردی به جیغ زدن اصلن بدت میومد کسی به زور بغلت کنه یا بهت دست بزنه میفهمیدی اخه با کلی دنگ و فنگ و خلاصه جیغ و ویغ و کولی بازی گوشت سوراخ شد و بعد از 1 دقیقه شایدم کمتر شروع کردی به قهقهه های بلند زدن منم چشمام کرد شدی بود (در گوشت رو بیار یه چیری بهت بگم بابات اومد طرفم گفت بچمون تعادل روحی نداره...)منم دعواش کردم نمی...
19 آذر 1393
1